اگر پیامبر بودم
من اگر پیامبر بودم، رسالتم شادمانی بود، بشارتم آزادی و معجزه ام خنداندن کودکان … نه از جهنمی میترساندم و نه به بهشتی وعده میدادم … تنها می آموختم اندیشیدن را و “انسان” بودن را.“چارلی چاپلین” منم اگه پیامبر بودم میگفتم از دنیا لذت ببرید…
جمع کثیری از مردم،
کسانی که فهم و توان اداره
یک شرکت،
یک مدرسه،
یک مغازه،
یک مزرعه،
یک کارگاه،
یک ساختمان،
یک تیم،
و خلاصه یک مجموعه را دارند،
هر روز که مشغول کار میشوند،
و هر شب که خبرها را میخوانند،
دلشان از نحوه اداره این کشور به درد میآید.
#بدسالاری
یک بیت شعر
دامن مفشان از من خاکی که پس از من
زین در نتواند که برد باد غبارم
«حافظ»