ضربان زمان
می دونی امروز به چی فکر می کردم؟ به این که چند سال گذشت. به این که بیش از هزار شب گذشت… هزاران هزار ساعت… میلیون ها لحظه ! عمری که می تونست اینجوری نگذره. و تقصیر من بود! تقصیر تو بود! تقصیر هممون بود!…
جمع کثیری از مردم،
کسانی که فهم و توان اداره
یک شرکت،
یک مدرسه،
یک مغازه،
یک مزرعه،
یک کارگاه،
یک ساختمان،
یک تیم،
و خلاصه یک مجموعه را دارند،
هر روز که مشغول کار میشوند،
و هر شب که خبرها را میخوانند،
دلشان از نحوه اداره این کشور به درد میآید.
#بدسالاری
یک بیت شعر
خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
«حافظ»