یه شبایى تو زندگى هست كه وقتى دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنى به چیزایى میرسى كه نمیدونى تقدیرت بوده یا تقصیرت… به ادمایى میرسى كه نمیدونى دردن یا همدرد… به لحظه هایى میرسى كه هضمش واسه دل كوچیكت سخته و به دردایى میرسى كه براى سن و سالت بزرگه.. به ارزوهایى كه توهم شد… رویاهایى كه گذشت…. به چیزایى كه حقت بود اما شد توقع… و زخمهایى كه با نمك روزگار اغشته شد….. و احساسى كه دیگران ... بیشتر بخوانید »
آرشیو تگ: دفتر
دفترچه مشق دخترک
15 اسفند 1391
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا… دخترک خودش را جمع و جور کرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد :«چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ ها؟!! فردا مادرت رو ... بیشتر بخوانید »
تفاوت عشق و ازدواج
31 خرداد 1391
امروز میخوام تفاوت عشق و ازدواج رو از زبان یكی بهتون بگم … امیدوارم لذت ببرید …. :heart: یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و ... بیشتر بخوانید »