کوچول موچول که بودم، کشتی هایم که غرق می شد… سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم … درست است چگونه ساختن آن یادم نیست و دیگر نمیتوانم بسازمش حالا ولی، روزهاست که کشتی هایم غرق شده…