قصهها تکهتکه میشوند.
یا فرسودهشان میکنی یا پشت سرشان میگذاری.
با گذر زمان قدرت قصه یا خاطرهاش محو میشود.
با گذر زمان، تو کس دیگری میشوی.
اما اگر عسل به خاکستر تبدیل شود، تو هم میتوانی از دست قصهها خلاص شوی.
“ربکا سولنیت”
قصهها تکهتکه میشوند.
یا فرسودهشان میکنی یا پشت سرشان میگذاری.
با گذر زمان قدرت قصه یا خاطرهاش محو میشود.
با گذر زمان، تو کس دیگری میشوی.
اما اگر عسل به خاکستر تبدیل شود، تو هم میتوانی از دست قصهها خلاص شوی.
“ربکا سولنیت”
اگر یک روز آن چنان احساس خفقان کردی که به سرت زد چمدانت رو ببندی و بیخبر و بدون خداحافظی راهت را بگیری و بروی پشت سرت را هم نگاه نکنی؛ برو…
با خیال راحت این کار رو بکن…
مطمئن باش هیچ اتفاقی برای هیچ کس نخواهد افتاد..!
ما را هم یک روز بی خبر و بدونِ خداحافظی گذاشتند و رفتند..
چه شد؟؟؟ مگر مُردیم؟؟؟
#نیکی_فیروزکوهی
19 اردیبهشت 1395
دیگه کلمات هم ناقصن؛ دیگه نمیشه باهاشون بازی کرد. دیگه جمله ای نمونده که گفته نشه، دیگه احساسی برای بیان نداریم، دیگه هیچ صحنه ای زیبا نیست. هیچ شعری حرف جدیدی برای گفتن، هیچ عکسی صحنه جدیدی و هیچ کتابی موضوع جدیدی نداره. افتادیم رو تکرار؛ ما داریم در بعد ها و قبل های دیگران تکرار میشیم. همه، همه چیز رو از همه وجوهش دیدن، دیگه هیچ چیزی برا دیدن هم وجود نداره. قسمتی از همه چیز در طول ... بیشتر بخوانید »
15 فروردین 1395
بعضی آدما دنیا رو زیبا میکنن… آدمایی که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ ميگن «خوبم» وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین غذا میخوره راهشون رو کج میکنن که اون نپره. اگه دستشون یخ هم بزنه، دستتو ول نمیکنه بزاره تو جیبش. آدم هایی که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پای درد و دلات میشینن. همینان که دنیا رو زیبا میکنن… مثل اون راننده تاکسی که حتی اگه در ماشینش رو محکم ببندی، با صدای ملایم بهت میگه: «روز ... بیشتر بخوانید »
زندگی صحنه اعدام ما انسان هاست.
طناب دور گردنمان از جنس هوس.
پاهایمان روی صندلی عفت و آبرو.
دستمان بسته شده با دروغ و طمع.
و چشمانمان را بسته اند با غرور و حسد.
که تماشاگرانش دوستان خودمان اند.
مجری این اعدام زندگیست.
و حاکم این شهر کسی نبود جز خودمان
اعداممان خواهند کرد به هیچ جرمی.
20 آذر 1394
وقتی به دستفروش فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشد با کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز می خریم. بعد به کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی میرویم و یک فنجان قهوه را ده برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز میگذاریم و شادمانیم. شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم. شادمانیم که ثروت مندان را ثروتنمند تر میکنیم. بیشتر بخوانید »
11 آبان 1394
اگر بین قلب و ذهنت جنگ و جدالی در گرفت ، فراموش نکن؛ همیشه حق با قلب توست. چرا که ذهن توسط جامعه بنا می شود. ذهن ، حاصل تعلیم و تربیت جامعه است. جامعه ، ساختار ذهن را به میل خودش شکل می دهد. ذهن ، هدیه ی زندگی نیست. اما قلب ، بکر است، هدیه ی آفرینش است. از ازل پاک بوده و تا ابد ، پاک و پاکیزه خواهد ماند… بیشتر بخوانید »
6 آبان 1394
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند… و رفتنش چیزی از آن کم…! حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد؛ باید که جای پایش در این دنیا بماند. آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود. نیامده ایم تا جمع کنیم آمده ایم تا ببخشیم آمده ایم تا عشق را؛ ایمان را؛ دوستی را؛ با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم. آمده ایم تا ... بیشتر بخوانید »