کاش میتوانستم با دستانی که محکوم به نوشتنند تنهاییم، دلتنگیم و سکوت سرد فاصله ها را برایت نقاشی کنم. کاش میدانستی عشق چه رنگی دارد تا میتوانستم از دلتنگی هایم با همان رنگ برایت بوم بسازم. کاش میتوانستی شب هنگام با بالهای شیشه ای خیالت تا رویاهای شکستنی خیالم پرواز کنی. دستانم را بگیری و تا ته زمان با من سخن گویی. کاش می دانستی هر شب در تکرار لحظه ها خسته از سکوتی بی انتها با ... بیشتر بخوانید »