سلام، دیدم قسمت خاطرات سایت یکم کم حجمه، گفتم خاطره ای که از خودم ندارم بنویسم، لااقل از دوستم شهاب یکی دو سطر براتون بگم… میگه رفته بودیم واسه نهار تو دانشگاه. داشتیم با دوستامون گپ میزدیم. یه سیگار درآوردم، آتیشش زدم شروع کردم به کشیدن… بعد یه نفر اومده میگه “ببخشید آقا این سیگاری که دارید میکشید میدونید چقدر برا ما و خودتون ضرر داره ؟! اصلن میدونید 90% دود این سیگاری که الان میکشید تو ... بیشتر بخوانید »
آرشیو تگ: خاطره
خیابون
17 مهر 1392
یه وقتایی هست همینطوری که داری تو خیابون راه میری یهو یاد یه خاطره خوب و تلخ تو زندگیت میوفتی، یا شایدم یه خاطره بد و شیرین … اونوقت همینطوری توی خیابون واسه خودت میخندی، مثل یه دیوونه ! بیشتر بخوانید »
تفاوت عشق و ازدواج
31 خرداد 1391
امروز میخوام تفاوت عشق و ازدواج رو از زبان یكی بهتون بگم … امیدوارم لذت ببرید …. :heart: یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و ... بیشتر بخوانید »