سلام، دیدم قسمت خاطرات سایت یکم کم حجمه، گفتم خاطره ای که از خودم ندارم بنویسم، لااقل از دوستم شهاب یکی دو سطر براتون بگم…
میگه رفته بودیم واسه نهار تو دانشگاه. داشتیم با دوستامون گپ میزدیم. یه سیگار درآوردم، آتیشش زدم شروع کردم به کشیدن…
بعد یه نفر اومده میگه “ببخشید آقا این سیگاری که دارید میکشید میدونید چقدر برا ما و خودتون ضرر داره ؟! اصلن میدونید 90% دود این سیگاری که الان میکشید تو ریه دوستای شماست ؟!”
بعد شهاب یه نگاه به طرف کرده، سیگارو داده دستش گفته حالا که من فقط 10% اینو میکشم، پس شما بکش تا ما 90% استفاده کنیم…
حال ندارم، یکمی چرت نوشتم، میدونم خودمم ?:-)
رضا حسینی مقدم
مطالب مرتبط
میخوام یه پرونده ساده رو نشونتون بدم ببینید در اقتصاد کشور چی میگذره:
این هفته اعلام شد ۵۲ درصد سهام شرکت پتروشیمی امیرکبیر به بازنشستگان واگذار شد.
دمتون گرم 👏🏻
چه قدر شما به فکر مردم و بازنشسته ها هستید🥹
سید محرومان واقعا گل کاشته 😘
حالا بیایید ببینیم چی کار کردن؟
#رشتو
۱/۵
اگر قرارست درختان غیربومی بکارید؛ اگر قرارست درختان کاشتهشده را در فصل گرم سال رها کنید؛ اگر نمیتوانید ۱۰ تا ۱۵ سال از آن مراقبت کنید؛ اگر نمیتوانید از درختی که کاشتید در برابر آتشسوزیها محافظت کنید؛ اگر میخواهید برای نمایش درخت بکارید؛ لطفا درخت نکارید!
یک بیت شعر
موج شراب و موجهٔ آب بقا یکی است
هر چند پردههاست مخالف، نوا یکی است
«صائب تبریزی»