هنوزهنوز ؛
درهمین نزدیکی ما،
مردى گوسفند می کشد و خونش را به ماشین چند صد میلیونى اش میمالد !
پسری پشت ماشینش می نویسد : «بیمه قمر بنی هاشم»، یا می نویسد «یا جد فلانی» اما مثل یابو میراند !
هنوز برای ازدواج استخاره می کنند نه تحقیق !
هنوز توی چاه پول می ریزند و نامه عربی پست می کنند !
هنوز مردم چشم دیدن بوسه عشق را ندارند درحالیکه برای دیدن صحنه اعدام باشوق حاضر می شوند !
هنوز قبل از پدر شدن حتی یک کتاب تربیت کودک پارسی نمی خوانند اما هرشب در مسجد کلمات عربی که معنی آنها را نمیداند در قالب دعا بارها تکرار میکند !
درحالیکه تنها نان آور همسایه، بعلت بیماری و بی پولی درحال مرگ است، فرسنگها مسیر را جهت زیارت خدایی میروند که خودش گفته از رگ گردنتان به شما نزدیکترم.
هنوز بر آزادگی حسین اشک میریزند اما حاضر نیستند یکروز آزاده زندگی کنند !
زبانشان پر است از جملات زیبا اما عملشان سرشار از زشتی و ناپاکی است !

معاویه:
قوی‌تر از ذوالفقار علی سراغ داری ؟
عمروعاص :
آری، جهل مردم !