آرشیو تگ: سکوت

افتادیم رو تکرار

افتادیم رو تکرار

دیگه کلمات هم ناقصن؛ دیگه نمیشه باهاشون بازی کرد. دیگه جمله ای نمونده که گفته نشه، دیگه احساسی برای بیان نداریم، دیگه هیچ صحنه ای زیبا نیست. هیچ شعری حرف جدیدی برای گفتن، هیچ عکسی صحنه جدیدی و هیچ کتابی موضوع جدیدی نداره. افتادیم رو تکرار؛ ما داریم در بعد ها و قبل های دیگران تکرار میشیم. همه، همه چیز رو از همه وجوهش دیدن، دیگه هیچ چیزی برا دیدن هم وجود نداره. قسمتی از همه چیز در طول ... بیشتر بخوانید »

“ سکوتت زمانی ارزش دارد که حرفی برای گفتن داشته باشی ”

- سکوت -
آدمهای مهربان

آدمهای مهربان

آدمهای مهربان در مقابل خوبی های یک طرفه شان هرگز احساس حماقت نمیکنندچون خوب بودن برای آنها عادت شده آدم های مهربان از سر احتیاجشان مهربان نیستند آنها دنیا را کوچکتر از آن میبینند که بدی کنند… آدمهای مهربان خود انتخاب کرده اند که نبینند نشنوند و به روی خود نیاورند نه اینکه نفهمند… هزاران فریاد پشت سکوت آدمهای مهربان هست  سکوتشان را به پای  بی عیب بودن خود نگذارید… هرگز به آدمهای مهربان زخم نزنیدچون گوشه ... بیشتر بخوانید »

خاطرات

خاطرات

  یه شبایى تو زندگى هست كه وقتى دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنى به چیزایى میرسى كه نمیدونى تقدیرت بوده یا تقصیرت… به ادمایى میرسى كه نمیدونى دردن یا همدرد… به لحظه هایى میرسى كه هضمش واسه دل كوچیكت سخته و به دردایى میرسى كه براى سن و سالت بزرگه.. به ارزوهایى كه توهم شد… رویاهایى كه گذشت…. به چیزایى كه حقت بود اما شد توقع… و زخمهایى كه با نمك روزگار اغشته شد….. و احساسى كه دیگران ... بیشتر بخوانید »

کمی روشن

کمی روشن

لحظه های زندگی من دارن میگذرن. آهسته تر می دوند. پلک نمیزنم. حماقت نمیکنم. در سکوتی عمیق و عمیق تر غرق شده ام. سکوت رو میپرستم. حوصله ام تموم شد، حافظه ام ضعیف شد، زندگیم خیلی عادی شد، شب و روزم یکی شد، بیداریم تموم شد و سکوتم حقیقی شد که روشن تر از خاموشی ندیدم. بیشتر بخوانید »

برو بالای صفحه