تا حالا شده وسط یه شهر گم بشی؟! تا حالا شده بخوای فقط راه بری بدون اینکه بدونی کجا میری، کجا هستی، بدون اینکه بدونی برا چی داری میری؟!
این همه آدم، اما هیچ کس رو نمیشناسم. همه فقط زل زدن به گیجی و منگی من.
منی که دارم اینور اونور رو نگاه میکنم تا شاید بفهمم کجا هستم. شاید بفهمم برا چی هستم. شاید یادم بیاد کجا می خواستم برم.
شاید یه نگاه به ساعتم بندازم! شاید یه نگاه به تو. شاید،شاید تو به من.
گهگاهی با صدای همهمه های دوروبرم به خودم میام تا میام خودمو پیدا کنم.طولی نمیکشه که دوباره خودمو گم میکنم.
ساکت میشم. فقط به دیوار نگاه می کنم. یه کسی یا چیزی، نمیدونم، جلو چشمام تکون میخوره صداش میاد بهش خندیدم، رفت !!!
آینده رو به یادم میندازم، منتظر گذشته هستم.
برای غم های خودم و خودت می خندم.
برای شادی های خودم و خودت گریه می کنم.
نسبت به خودم بی تفاوتم.
نسبت به تو دلسرد دلسردمم.
نسبت به شما بی اعتمادم.
نسبت به همه مغرورم.
نسبت به خانوادم کم توجه.
نسبت به شهرم، غریبم.
نسبت به وطنم ناامیدم.
نسبت به دنیا در تعجبم.
نسبت به خدا… نمیدونم…
وقت زیادی نداریم.کار من تمومه میخوام منتظر انتظارت تا ابدت بنشینم! دیدن انتظار تو، تماشا داره !
خسته شدم از بس با این سفید و سیاه ها عمرم رو سپری کردم…
یا آهنگی بنواز ، یا منو رنگی کن !
منبع : سینا دات نت
رضا حسینی مقدم
مطالب مرتبط
میخوام یه پرونده ساده رو نشونتون بدم ببینید در اقتصاد کشور چی میگذره:
این هفته اعلام شد ۵۲ درصد سهام شرکت پتروشیمی امیرکبیر به بازنشستگان واگذار شد.
دمتون گرم 👏🏻
چه قدر شما به فکر مردم و بازنشسته ها هستید🥹
سید محرومان واقعا گل کاشته 😘
حالا بیایید ببینیم چی کار کردن؟
#رشتو
۱/۵
یک بیت شعر
من آدم بهشتیم اما در این سفر
حالی اسیر عشق جوانان مه وشم
«حافظ»