پك می زنی مرا چو سیگار ، روزگار در ازدحام شب تو بیكار ، روزگار
ساعت نبستم به خود، چونكه بیزمان مصلوب ساعتم به دیوار، روزگار
قایم شدی، چه زود پیدات كرده ام حالا تو چشم گیر و بشمار، روزگار
چه تند می روی در این راه بی امان من خسته ام كمی نگه دار ، روزگار
اصلا كه گفته گوش به حرف تو شوم ول كن مرا و دست بردار ، روزگار
این بود حرفهای من با تو ، والسلام ! من می روم خدانگهدار ، روزگار
برچسب زده شده با: ازدحام شب بی زمان تنهایی خسته ام روزگار روزگار غریب ساعت سیگار