دم از حکم دل میزنی… پس به زبان قمار برایت میگویم…
قمار زندگی را به کسی باختم که “تک” “دل” را با “خشت” برید…
جریمه اش یک عمر “حسرت” شد… باخت زیبایی بود…
یاد گرفتم به “دل“،”دل” نبندم…
یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم…
“دل” را باید “بــُـر” زد،جایش “سنگ” ریخت که با “خشت“… “تک بـُـری” نکنند…
رضا حسینی مقدم
رضـــا تمام محتوای سایت را بروزرسانی میکند. وبلاگ به صورت نامنظم نوشته میشود و هیچ نظم و ترتیبی در موضوعات ، مطالب و پست ها وجود ندارند.
هر مطلب انتشار یافته میتواند حقیقت داشته باشد و یا اینکه فقط ساخته ذهن او باشد.
مطالب مرتبط
یک دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
جمع کثیری از مردم،
کسانی که فهم و توان اداره
یک شرکت،
یک مدرسه،
یک مغازه،
یک مزرعه،
یک کارگاه،
یک ساختمان،
یک تیم،
و خلاصه یک مجموعه را دارند،
هر روز که مشغول کار میشوند،
و هر شب که خبرها را میخوانند،
دلشان از نحوه اداره این کشور به درد میآید.
#بدسالاری
یک بیت شعر
در دلم بود كه بی دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعی من و دل باطل بود
«حافظ»
سلام ممنونم که به وبم سر زدید
خوشحال میشم که بازم بهم سر بزنید :-)) :-)) :-)) :-)) :-))