دل

دم از حکم دل میزنی… پس به زبان قمار برایت میگویم…

قمار زندگی را به کسی باختم که “تک” “دل” را با “خشت” برید…

جریمه اش یک عمر “حسرت” شد… باخت زیبایی بود…

یاد گرفتم به “دل“،”دل” نبندم…

یاد گرفتم از روی “دل” حکم نکنم…

دل” را باید “بــُـر” زد،جایش “سنگ” ریخت که با “خشت“… “تک بـُـری” نکنند…