شب هرگز مطلق نیست
شب هرگز مطلق نیست سرانجام هَر غمی به پنجرهای باز ختم میشود پنجرهای که آنجا میدرخشد همیشه رویایی بیدار میماند آرزویی که خشنود میکند گرسنهای را قلبی سخی دستی باز چشمی مواظب یک زندگی زندگیای که با دیگران تقسیم کنیم
تختت را مرتب کن
اگر تمام روز احساس ترحم کنید و از رفتاری که با شما شده است غمگین باشید، به خاطر سهمی که در زندگی نصیبتان شده است ناله کنید، فرد یا چیز دیگری را به خاطر شرایط بدِتان مقصر بدانید، زندگی طولیتر و سختتر میشود. اما اگر...
ما فقط می دویم.
به انسان ها نگاه کن و دل بسوزان. به خودت در میان آدم ها نگاه کن و به حال خویش دل بسوزان . در غروب پرابهام زندگی، کورمال کورمال ، یکدیگر را لمس می کنیم ، می پرسیم ، گوش می دهیم و برای کمک...